تأثيرات عقل فلسفي بر كلام شيعه (3)
تأثيرات عقل فلسفي بر كلام شيعه (3)
تأثيرات عقل فلسفي بر كلام شيعه (3)
3. نگرش درون ديني و برون ديني به علم كلام
1-3. هويت واسطه اي علم كلام: نگرش درون ديني
2-3. نگرش برون ديني
4. شكل گيري كلام فلسفي با گرايش به عقل فلسفي
1-4. مكتب كلامي خواجه نصيرالدين طوسي
چنانچه در مباحث پيشين نيز گذشت، عقل از سوي متكلمان متقدم شيعه همواره به عنوان ابزاري در خدمت اهداف دين به كار گرفته مي شد و در مسير علم و آگاهي و دستاوردهايي كه از اين راه به دست مي آورد، پيوسته نيازمند نقل بوده است. دانشمنداني كه به كلام و مسائل كلامي نگرش درون ديني داشتند- همچون مرحوم شيخ صدوق - در اين مسير نقل را اصل قرار مي دادند و مسائل اعتقادي را با توجه به روايات معصومين عليهم السلام تفسير و تأويل مي نمودند. پس از او، شيخ مفيد نيز با اينكه اهل عقل و استدلال و در فهم و استنباط معاني و مفاهيم ديني، دقيق و باريك بين بوده است، اما نسبت به آرا و انديشه هاي فيلسوفان پيش از خود، بي اعتنا بوده، نشانه هايي از آن انديشه ها در آثار و نوشته هاي وي ديده نمي شود.
هرچند گرايش به استدلال عقلي و برهان هاي فلسفي در آثار شاگردان و پيروان شيخ مفيد - از جمله مرحوم سيد مرتضي علم الهدي (ره) و شيخ طوسي (ره) - بيش از پيش به چشم مي خورد، اما نگرش استقلالي به عقل و احكام آن - كه منجر به ايجاد يك دستگاه يكپارچه و منسجم و تأثيرپذيري تدريجي از انديشه هاي فلسفي در گستره مباحث كلامي و شكل گيري كلام فلسفي شد - با ابتكارات و نوآوري هاي فلسفي و كلامي خواجه نصيرالدين طوسي در قلمرو فرهنگ و تمدن اسلامي تحقق يافت.
نگاهي گذرا به مباحث و فصول مختلف كتاب مهم و شريف تجريد الاعتقاد (طوسي،[ بي تا]، ص 456-466) خواجه نصير و نيز شروحي كه بر آن نگاشته شده است، به ويژه كشف المراد تأليف شاگرد مبرز خواجه نصير، مرحوم علامه حلي و ديگر كتاب هاي كلامي كه تحت تأثير مباحث فلسفي كلامي كتاب تجريد نگارش يافت، از جمله نهاية المرام (حلي، 1419ق، ج1، ص 632-645) و مناهج اليقين (حلي، 1416ق/1374ش، ص 418-433) از علامه حلي و اللوامع الالهيه (سيوري، 1380ش، ص 81-151) تأليف فاضل مقداد سيوري حلي، هندسه معرفتي اين كلام نوپديد را آشكار و هويدا مي سازد.
بحث از امور عامه؛ وجود و عدم و احكام آنها؛ وجوب و امتناع و امكان، قدم و حدوث و ماهيت و احكام آن؛ حقيقت و ذات، اقسام كلي، تشخص، وحدت و كثرت، علت و معلول، جواهر و اعراض و... كه همه مقدمه براي اثبات صانع و آفريدگار قرار مي گيرند، اقامه براهين متقن عقلي و فلسفي در بحث از نبوت و امامت و معاد، ساختار اصلي تجريد الاعتقاد را تشكيل مي دهد. اين هندسه ظاهري، نمايانگر نگاه كاملاً برون ديني خواجه نصير به مسائل اعتقادي است.
با گسترش فلسفه اسلامي در دوره صفويه و پديد آمدن سومين جريان مهم فلسفي (حكمت متعاليه) عقل فلسفي جايگاهي رفيع و بلند در نظام كلامي جديد مي يابد و در روند بالندگي خود و با سيراب گشتن از آبشخور انديشمندان نوآور، ساختاري منطقي و علمي به خود مي گيرد.5. كلام فلسفي و چالش هاي جديد
1-5. مكتب تفكيك
2-5. جريان هاي شناختي و مكتب تفكيك
1. جريان وحي (دين- قرآن) كه صحت حقايق علمي و شناخت ها و آموزه هاي برخاسته از معارف را وابسته به وحي و علم رباني مي داند؛
2. جريان عقل (فلسفه - برهان) كه به روش ها و امكانات عقل براي وصول و دستيابي به شناخت ها و حقايق اعتماد مي كند؛
3. جريان كشف (رياضت- برهان) كه كشف دروني و روش هاي برخاسته از آن را در اين مسير كارساز مي داند. مكتب تفكيك نيز مكتب جداسازي اين سه راه و معرفت و مكتب در تاريخ معرفت انساني به شمار مي رود؛ همچنان كه «هدف اين مكتب، ناب سازي و خالص ماني شناخت هاي قرآني و سره فهمي اين شناخت و معارف است، به دور از تأويل و مزج با افكار نحله ها و بركنار از تفسير به رأي و تطبيق، تا حقايق وحي و اصول علم صحيح، مصون ماند و با داده هاي فكر انساني و ذوق بشري نياميزد و مشوب نگردد». (حكيمي، 1375، ص 54-55).
3-5. ويژگي ها و سرفصل هاي كلي مكتب تفكيك
2. برتري و اصالت شناخت ديني؛
3. استناد شناخت ديني به قرآن و حديث؛
4. اتكا به ظاهر آيات و روايات؛
5. اجتناب از تأويل؛
6. پرهيز از فهم عقلي يا عرفاني دين؛
7. خودكفايي معرفتي دين؛
8.تفكيك در تفسير دين نسبت به فلسفه و عرفان؛
9. تعاضد عقل و وحي؛
10. در اختلاف ميان وحي و عقل فلسفي، به حكم عقل، وحي مقدم است؛
11. جستن علل ناكامي مسلمانان در رجوع به علوم يوناني و ...؛
12. اهميت عقل در مكتب تفكيك؛
13. نقد فلسفي در مكتب تفكيك؛
14. آسيب شناسي مكتب تفكيك (همان، ص 70).
4-5. مكتب تفكيك: تعقل، استدلال و فلسفه
مقايسه سه مفهوم تعقل، استدلال و فلسفه، اين گرايش غيرافراطي را بهتر به تصوير مي كشد. تعقل (كاربرد عقل و خردورزي) و استدلال (دليل آوردن بر موضوع و مسئله اي خاص) و فلسفه (نظام خاص فكري و دستگاه ويژه شناختي) سه مفهومي هستند كه به ترتيب از عام به سوي خاص مي روند؛ يعني ممكن است درباره امور تعقل كرد، بي آنكه استدلال بر مطلبي صورت گرفته باشد يا درباره مسائلي استدلال آورده شود كه هيچ ربط و پيوندي با فلسفه نداشته باشند؛ مانند استدلال در رشته هاي مختلف غيرفلسفي و علوم؛ و اين روش عام و سازنده استدلال است كه تا رسيدن به تشخيص استقلالي و ايمان عقلي و نه الزاماً ايمان فلسفي، از اهميت برخوردار است.«دين پيش از پيدايش مكتب هاي فلسفي با قوام تعقلي خويش وجود داشته و عرضه مي شده است و بسياري كسان، به قله هاي معارف و شناخت هاي ديني و قرآني رسيدند؛ با اينكه از اين فلسفه ها و اصطلاح ها و مفهوم ها به گوش شان نرسيده بود.» (حكيمي، 1383، ص 64-65).
منبع: شيعه شناسي، شماره 29
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}